طاها جون روسری به سر
سلام گلم امروز اومدم از شیطونیات بگم جدیدا اینقدر شیطون شدی که من بهت میگم آتیش پاره فقط دوست داری ببینی کی داره چیکار انجام میده که زود بری خراب کاری به بار بیاری اما با همه ی کارایی که میکنی خودت تو دل ما روز به روز بیشتر جا میکنی تو روز حداقل دو بارو میام پیشت برای همین خیلی بهت عادت کردم تو عیدم که این دوبار شده صد بار دوتا دیگه از دندوناتم دراومده الان دوتا دندون پایینت با یه دونه بالایی دراوده به زودی اون یکی هم درمیاد چون لثت خیلی درد میکنه همش دوست داری دستتو بگیری یه جا راه بری مامانتم از ترسش هرچی روی میز بودو جمع کرده که ندازی رو خودت از دوسه روز پیشم یاد گرفتی که دستتو ول میکنی یه قدم میری و میفتی بیشترین قدمایی که تونستی برداری دیروز بود که دستتو به میز گرفته بودی داشتی راه میرفتی یه دفعه ذوق زده شدی سه چهارقدم رفتی و افتادی امروزم که خونتون بودم ازت عکس انداختم بعدشم شال سرت کردم ببینم چه شکلی میشی بهت میومد ولی اینقدر بدت میاد شال یا روسری رو سرت باشه زود گریه کردی و بهونه گرفتی منم از رو سرت برداشتمش تو هم با خیال راحت به شیطونیات ادامه دادی گلم کار دارم بعدا میام از شیطونیات بیشتر میگم
عکسای طاها جون در ادامه ی مطلب هستند دوست داری برو نگاه کن
اینم طاها جون با شال این اولشه هنوز خوب متوجه نشدی
این جا دیگه کلافه شدی برای شاله اینم دندوناش که گفتم تو عکس پایینی مشخص شدند