طاها جون و سال تحویل و اولین پست سال 91
سلام دوستان گلم عید همگی مبارک امیدوارم سال خوبی داشته باشید امروز صبح وقتی از خواب پاشدم زنگ زدم به طاها بیاد خونمون تا قبل از سال تحویل ازش عکس بگیرم خوب اونا هم خونشون روبرومونه زود با مامانش اومد قربونش برم مثل همیشه خوشتیپ کرده بود همش میگفت دد یه کلمه یاد گرفته ها اما منو کشته با اون گفتش خیلی بامزه میگه همچین میگه دد دلم میخواد ورشدارم باهم بریم بیرون جدیدا دوکلمه ی دیگه هم میگه وقتی بهش میگم جیزه اونم تکرار میکنه بابا هم میگه اما اونقدر واضه نیست که بشه تشخیص داد فقط مامانش میفهمه وقتی موهامو میکشه بهش میگم موهامو نکش ذوق میکنه دیگه خندش بند نمیاد اگه بدونید این طاها عاشق بهم ریختن یه چیزیه درمورد سبزه هم همینطور هی میخواست دست بزنه بهش هی من نمیزاشتم اونم میگفت اااااااااا حالا بریم عکساشو ببینیم
بقیه ی عکسای طاها جون وهفت سین در ادامه ی مطلب
این هفت سین و ظرفاشو مامانم با گل تزیین کرده البته گلاشم خودش درست کرده تخم مرغ ها روهم همینطور ولی سفالش اماده بوده سفره رو هم با هم چیدیم
طاها الان درحال نقشه کشیدن برای کشیدن سبزه هستش نگاش کنید
بابا حالا یه روز زود از خواب پاشودی چرا اینقدر اخم میکنی گلم
اینم تخم مرغ هفت سین ما