چرا "محدّثه"؟
یکی دیگر از نه نام قدسی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ، محدّثه است.همون طور که از این لغت مشخصه ، معنی این اسم باید نزدیک به " سخن گفتن " باشه.ولی سخن گفتن با چه یا که ؟؟؟برای این درک بهتری از این اسم مبارک داشته باشیم به چندتا از روایات رجوع می کنیم
*از حضرت ابا عبد اللَّه عليه السّلام (امام صادق (ع)) شنيدم كه مىفرمودند: فاطمه (سلام اللَّه عليها) را به خاطر اين محدّثه ناميدند كه فرشتگان از آسمان فرود مى آمدند و آن حضرت را مى خواندند همان طورى كه مريم دختر عمران (علیها سلام) را صدا مى زدند، فرشتگان مى گفتند: اى فاطمه خدا تو را برگزيد و پاكيزه ات نمود و بر تمام زنان عالم اختيارت كرد، اى فاطمه پروردگارت را بخوان و سجده اش نما و با ركوع كنندگان ركوع كن و بدين ترتيب حضرتش با آنها سخن مى گفت و آنها نيز با جنابش حديث و سخن مىگفتند، شبى فاطمه سلام اللَّه عليها به فرشتگان فرمود: مگر مريم بنت عمران (سلام الله علیها) بر تمام زنان عالم برترى ندارد؟
فرشتگان عرضه داشتند: مريم (سلام الله علیها) بانو و سرور زنان عالم خودش بود و خداوند عزّ و جلّ شما را بانو و سرور زنان عالم خودتان و عالم مريم (سلام الله علیها) قرار داده و بدين ترتيب تو سرور تمام زنان عالم هستى از اوّلين تا آخرين.
به حقیقت که مادر ما سیده زنان عالمند و این لقب تنها و تنها برازنده ی ایشان است.
یکی از شبهاتی که پیرامون این روایات گهربار مطرح می شه اینه که:
با توجه به آیه ی " وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ " و این که هیچ کسی غیر از انبیا با فرشتگان سخن نمی گوید آیا اصلا امکان دارد که حضرت زهرا (سلام الله علیها) با فرشتگان سخن گفته باشند؟؟؟
جواب این شبهه را از دو بزرگواری که عالم به وجودشان افتخار می کند نقل می کنیم.یکی محمد ابن ابی بکر (رضوان الله علیه) و دیگری شیخ صدوق (رضوان الله تعالی علیه).
*محمّد بن ابى بكر (رضوان الله تعالی علیه) گفت: حضرت مريم (سلام الله علیها) نبىّ نبود ولى محدّثه بود، همچنين مادر موسى بن عمران على نبيّنا و آله عليه و عليهم السّلام محدّثه بود و در عين حال نبىّ نبود، ساره همسر ابراهيم عليه السّلام ملائكه را معاينة (با دو چشم) ديد و آنها به او بشارت اسحاق (علیه السلام) و بعد از اسحاق يعقوب (علیه السلام) را دادند ولى نبىّ نبود و نيز حضرت فاطمه سلام اللَّه عليه دختر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله با اين كه نبىّ نبود محدّثه بود.
همان طور که دیدید مثال هایی در قرآن کریم هست که دلالت بر این دارد که الزاما فقط انبیا محدّث نیستند
*شیخ صدوق مى گويد: خداوند عزّ و جلّ در كتابش يعنى قرآن خبر داده است كه از ميان زنان احدى را رسول قرار نداده و به سوى مردم نفرستاده است، آيه اى كه حقّ تعالى در آن اين خبر را داده عبارت است از:
" وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ " (قبل از تو اى پيامبر ما كسى را به سوى اين مردم نفرستاديم مگر مردانى كه به آنها وحى نموديم) در اين آيه حقّ تعالى فرموده: ما ارسلنا الّا رجالا و نفرموده الّا نساء پس از اين آيه مى توان به وضوح استفاده كرد كه زنان ، نبىّ يا رسول نبوده اند ولى اين كه محدّث نبوده اند آيه بر آن دلالتى ندارد و محدّثون می توانند غير از رسل و انبياء باشند چه آن كه مردانى بوده اند كه محدّث به حساب آمده ولى نبىّ و رسول نبوده اند چنانچه در روايتى وارد شده جناب سلمان فارسى (علیه السلام) محدّث بود از امام صادق (عليه السّلام) از اين معنا سؤال و محضر مباركش عرض شد چه كسى او را حديث مى گفت؟
حضرت فرمودند: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و امير المؤمنين عليه السّلام، البته كسان ديگرى غير از جناب سلمان رحمة اللَّه عليه بودند كه رسول خدا و امير المؤمنين صلوات اللَّه و سلامه عليهما بر ايشان حديث مى گفتند ولى به آنها محدّث گفته نشد تنها به سلمان اين صفت اطلاق گرديد و جهتش آن است كه سخنانى را كه رسول خدا و امير المؤمنين صلوات اللَّه عليهما مى فرمودند از مخزن علم اللَّه و مكنونات علوم الهى بود و غير از سلمان كسى ديگر تاب تحمّل آنها را ندارد